درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
کوچه تنهایی
هنگامی که از مادر زاده شدم صدایی به گوشم طنین افکند
که میگفت.....
تاآخرین لحظه زندگی باتو هستم..
ازاو پرسیدم توکیستی...
گفت من غم هستم...
آن زمان طفلی بیش نبودم ومعنی واژه ی غم را نمی فهمیدم
وفکر میکردم که غم عروسکیست که میتوانم با او بازی کنم
و حال که بزرگ شده ام و مفهوم برام خیلی روشن شده است..
فهمیدم که من عروسکی هستم بازیچه غم....
نظرات شما عزیزان: شنبه 13 مهر 1392برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : mahdi
![]() ![]() |